مدرسه نرفتن این کودکان و اعمال سیاست های سخت گیرانه ومنقبضانه در مسیر تحصیل واموزش آنان ،موجب گسترده تر شدن شکاف اجتماعی جامعه میزبان و میهمان  می شود ، آسیب‌های اجتماعی را افزایش می دهد وبه خشونت و جرم و جنایت مهاجران منجر می گردد، و دراینده هزینه هایی به مراتب سنگین ترازهزینه تحصیل واموزش به جامعه ی ما تحمیل خواهد کرد."اقای وزیر ، گناه ما کودکان افغان چیست که کشورمان آباد و امن نیست ؟گناه ماچیست اگر بزرگتر هایمان از کشور خود به کشور شما امده اند . ما کودک هستیم ، حساب ما از بزرگترهاجدااست ما حق داریم درس بخوانیم و به مدرسه برویم ."

این جملات صمیمانه و غمگنانه ،بخشی از نامه ی کودکان بازمانده از تحصیل افغان در ایران ،به وزیر آموزش و پرورش است . تاریخچه حضور پناهند گان افغان در ایران به آغاز جنگ شوری برمی گردد از ان زمان تا کنون ایران بدون چشمداشتی به کمک های خارجی و بر اساس اموزه های دینی ، اشتراکات فراوان فرهنگی و تاریخی، زبان مشترک ، و نگاه بشر دوستانه، سخاومندانه پذیرای مهاجرین افغان بوده است . این میهمانان هم کیش و همز بان هم تلاش کرده اند مشاغل دشوار وسختی را که ایرانیان بر زمین نهاده اند را انجام دهند، تا اگر یار شاطری برای میزبان نیستند بار خاطرشان هم نباشند.

امار ها حکایت از حضور بیش از یک و نیم میلیون پناهنده قانونی ورسمی و دو نیم میلیون نفر مهاجر غیر قانونی افغان در ایران دارد .بخش عظیمی از این پناهندگان قانونی وغیر قانونی کودکان معصومی هستند که در" امدن "و "ماندن" و حتی" رفتن" از ایران هیچ نقشی ندارند. این کودکان فارغ ازاین که پدران ومادرانشان قانونی به ایران امده اند یا غیر قانونی ، سیاست های تشویقی و سخت گیرانه انها را وادار به بازگشت خواهد کرد یانه ، بر اساس ماده 22 پیمان نامه حقوق کودک، که کشور ما هم ان را پذیرفته است حق تحصیل دارند وشایسته رفتن به مدرسه می باشند .

مدرسه رفتن این بچه ها همواره با" قبض وبسط هایی" همراه بوده است ، حضور در مدارس دولتی در کنار بچه های ایرانی ،شرکت در مدارس خود گردان ، پرداخت شهریه هایی تا 150هزار تومان به مدارس دولتی جهت تحصیل ، بسته شدن و غیر قانونی شدن مدارس خود گردان و ممنوعیت تحصیل کودکانی که پدر ومادرشان غیر قانونی وارد کشور شده اند، بخش هایی از این قبض وبسط ها است.  به دلیل ثبت نشدن تولد این کودکان و نداشتن مدارک اقامت، آماری دقیق از تعداد کودکان بازمانده از تحصیل افغان، وجود ندارد گفته می شود بیش از 400000 کودک واجب التعلیم افغانی به مدرسه نمی روند .آمارها نشان می دهد 70 درصد کودکان مهاجر غیرقانونی در سن 13، 14 سال هستند و بیشتر از 90 درصد آنان در ایران متولد شده اند. چندین سال از سن لازم التعلیمی آنها گذشته است.

به مدرسه نر فتن این کودکان و رهاشدنشان در کف خیابان انان را در معرض انواع اسیب های اجتماعی و خشونت و افتادن در دام باند های خلافکار و افراد سودجو قرار داده است . بدون تردید آموزش  ومدرسه رفتن این افراد بار مالی بر دوش دولت و مردم ایران دارد. امانباید این حقیقت بزرگ را نادیده گرفت که ایجاد بستر مناسب و تسهیل شرایط تحصیل این کودکان در هردو حالت "ماندن" یا" رفتنشان" برای کشور ما مفید است ،چراکه اگر بمانند کشور از نیروی کار باسواد، توانمند، وموثرو اشنا به اداب شهروندی بهره می برد و اگر "بروند" خاطره ای خوب از فرهنگ ایرانی را با خود به کشورشان می برند و حافظ منافع ملی ما در کشورشان خواهند بود واطمینان باقی ماندن در کشورشان را تضمین خواهد کرد.

واقعیت امر این است که ، به مدرسه رفتن یا نرفتن این بچه ها دغدغه و انگیزه ماندن و یارفتن خانواده هایشان از ایران به افغانستان نیست که بخواهد، اثر شگرفی بر روند خروج اتباع افغانی از ایران داشته باشد . مدرسه نرفتن این کودکان و اعمال سیاست های سخت گیرانه ومنقبضانه در مسیر تحصیل واموزش آنان ،موجب گسترده تر شدن شکاف اجتماعی جامعه میزبان و میهمان  می شود ، آسیب‌های اجتماعی را افزایش می دهد وبه خشونت و جرم و جنایت مهاجران منجر می گردد، و دراینده هزینه هایی به مراتب سنگین ترازهزینه تحصیل واموزش به جامعه ی ما تحمیل خواهد کرد.

در این میان  اگر دولت با موانع و دشوار هایی جهت هزینه کردن برای تحصیل این بچه ها دارد ، اقدام خوب و زیبای اموزش و پرورش واداره اتباع و مهاجرین وزارت کشور در به یاری طلبیدن انجمن های مردم نهاد و نهاد های غیر دولتی که فارغ از دغدغه های سیاسی و مذهبی و نژادی و منفعت اندوزی تنها به آموزش پایه و سواد آموزی به این کودکان می اندیشند می تواند  راه حل مناسبی برای تحصیل و اموزش این کودکان باشد .    نمونه مثال زدنی این نهاد های غیر دولتی" انجمن حمایت از کودکان و زنان پناهنده (حامی)" است که با حمایت وزارت آموزش و پرورش موفق شده با بهره گیری از کتاب های درسی نظام اموزشی و استفاده از شیفت بعد از ظهر مدارس دولتی نزدیک به 1300 کودک افغان را بدون یک ریال کمک دولتی تحت پوشش تحصیلی در آورد و انان را راهی کلاس های درس نماید وبرای انان کتاب لباس فرم و سرویس رایگان فراهم سازد .

فاطمه اشرفی مدیر این انجمن  می گوید :"ما علی رغم این که ماهیانه حدود دومیلیون و هفتصد هزار تومان برای اجاره شیفت بعداز ظهر مدارس دولتی به اموزش و پرورش می دهیم اما از بچه ها نه پولی می گیریم و نه محدویدت سنی داریم هدف اصلی ما باسواد شدن بچه هاست . اوهمکاری آموزش و پرورش را درراه اندازی این مدارس ستودنی ارزیابی می کند و امید واراست با گسترش این همکاری ها و تسهیل مسیر آن شاهد کاهش بیشتر کودکان کار باشد. وی می افزاید: با گذشت 5سال از فعالیت انجمن حامی و علی رغم حمایت های وزارت کشور و وزارت اموزش پرورش و علی رغم استقبال از این مدرسه ها، کمبود فضای اموزشی اصلی ترین مشکل پیش روی انان در گسترش سواد بین کودکان افغان می باشد وهمکاری ومساعدت بیشتر و تغییر نگرش مسئولان را در رفع موانع و مشکلات گسترش این مدارس ضرورتی اجتناب نا پذیر می داند .