حرف های یک مولتی میلیاردر
در روز گاری که هر کس دارد تظاهر به نداری می کند و انان که مشهور به انباشت ثروت هستند از حرف زدن در باره خوشان حرف می زنند مولتی میلیارد ایرانی گفتگویی خواندنی با سایت پارسینه کرده است بخش هایی از این مصاحبه را بخوانید بد نیست .
http://www.asriran.com/fa/news/222016/
.................
من شريك ندارم. هيچگاه نداشتهام و نخواهم داشت. اگر شريك خوب بود، خدا براي خودش شريك ميگذاشت.
پيش مشتري مثل سربازي كه جلوي تيمسار خبردار ميايستد، با احترام ميايستم.
تصميم گرفتم وارد كار ساخت بزرگترين پروژه هتل كشور شوم. تاكنون 180 ميليارد تومان در اين پروژه سرمايهگذاري كردهام.
سنگ برزيل، شيشه بلژيك، دستگيره در انگليس و تاسيسات آلماني است. كابين چهار آسانسور نيز از طلاي 18 عيار است. اين هتل 340 واحد مسكوني در 25 طبقه، هفت طبقه سالن ورزشي، 34 طبقه هتل، 7 رستوران روي درياچه، 10 هزار متر شهر آبي، 70 هزار متر زمين آمفيتئاتر، 90 هزار متر زمين گلف و 2 باند هليكوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازي اين پروژه با فرانسويها 9 ميليون دلار است.
پول ديگر مرا ارضا نميكند. هدف من كارآفريني است.
بزرگترين افتخار يتيمنوازي.
هماكنون 1070 بچه يتيم را زير پوشش دارم و با خودم پيمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آنها اضافه كنم. وصيت كردهام وقتي مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه يتيم اضافه شود و مخارج همه يتيمها را از محل ارثم بپردازند.
در يك مراسمي دختربچهاي به من نزديك شد مهرش بدجور به دلم نشست. آن دختر الان دخترخوانده من است. من به هر دخترم 50 ميليون تومان جهاز دادم و مقرر كردم به اين يكي 100 ميليون تومان جهاز بدهند.
جوانان منطقي فكر كنند. اين گونه نبوده كه شب بخوابم، صبح پولدار شوم.
http://www.asriran.com/fa/news/222016/
.................
امكانات ماليمان اجازه نميداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس
اول مجبور شدم پشت دار قالي بنشينم و قاليبافي كنم. تا 13 سالگي روزها قالي
ميبافتم و شبها درس ميخواندم. چارهاي نبود، وسع مالي ما جز اين اجازه
نميداد.
در سال 2بار بيشتر نميتوانستيم برنج بخوريم. يك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوري. آرزو داشتم يا خلبان شوم يا پولدار .
كارم را با به دوش كشيدن پشتي و قاليهاي كوچك آغاز كردم.
18 سالگي توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اينكه مجبور به ترك تحصيل شدم.غصه يتيمي چون باري سنگين به دوشم بود.
سراغ پسرعموي پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمايهام شد 100 هزار تومان يعني به اندازه يك تراول صد توماني امروزي.
در سال 2بار بيشتر نميتوانستيم برنج بخوريم. يك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوري. آرزو داشتم يا خلبان شوم يا پولدار .
كارم را با به دوش كشيدن پشتي و قاليهاي كوچك آغاز كردم.
18 سالگي توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اينكه مجبور به ترك تحصيل شدم.غصه يتيمي چون باري سنگين به دوشم بود.
سراغ پسرعموي پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمايهام شد 100 هزار تومان يعني به اندازه يك تراول صد توماني امروزي.
من شريك ندارم. هيچگاه نداشتهام و نخواهم داشت. اگر شريك خوب بود، خدا براي خودش شريك ميگذاشت.
پيش مشتري مثل سربازي كه جلوي تيمسار خبردار ميايستد، با احترام ميايستم.
تصميم گرفتم وارد كار ساخت بزرگترين پروژه هتل كشور شوم. تاكنون 180 ميليارد تومان در اين پروژه سرمايهگذاري كردهام.
سنگ برزيل، شيشه بلژيك، دستگيره در انگليس و تاسيسات آلماني است. كابين چهار آسانسور نيز از طلاي 18 عيار است. اين هتل 340 واحد مسكوني در 25 طبقه، هفت طبقه سالن ورزشي، 34 طبقه هتل، 7 رستوران روي درياچه، 10 هزار متر شهر آبي، 70 هزار متر زمين آمفيتئاتر، 90 هزار متر زمين گلف و 2 باند هليكوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازي اين پروژه با فرانسويها 9 ميليون دلار است.
پول ديگر مرا ارضا نميكند. هدف من كارآفريني است.
بزرگترين افتخار يتيمنوازي.
هماكنون 1070 بچه يتيم را زير پوشش دارم و با خودم پيمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آنها اضافه كنم. وصيت كردهام وقتي مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه يتيم اضافه شود و مخارج همه يتيمها را از محل ارثم بپردازند.
در يك مراسمي دختربچهاي به من نزديك شد مهرش بدجور به دلم نشست. آن دختر الان دخترخوانده من است. من به هر دخترم 50 ميليون تومان جهاز دادم و مقرر كردم به اين يكي 100 ميليون تومان جهاز بدهند.
جوانان منطقي فكر كنند. اين گونه نبوده كه شب بخوابم، صبح پولدار شوم.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۷ ساعت ۱۲:۱۲ ب.ظ توسط رسول پاپایی
|