وزیر آموزش وپرورش بعدی باید چه چیز هایی را بلد نباشد!؟
روزنامه اعتماد/ دوشنبه 16 تیر 92/ رسول پاپایی
این روزها بحث و گمانهزني درباره اينكه وزير آينده آموزش و پرورش كيست داغ است. بسياري هم ويژگيهاي وزير و آنچه را بايد بداند يادآوري ميكنند. من فارغ از اينكه نام وزير آموزش و پرورش، در كابينه جديد چيست،آرزو دارم او مانند بسياري از وزيران قبلي همهچيزدان نباشد و خيلي چيزها را بلد نباشد و ندانستههاي زيادي داشته باشد.
اميدوارم وزير آموزش و پرورش حسن روحاني، بلد نباشد پي در پي ساختار نظام آموزشي را تغيير دهد، بلد نباشد طول و عرض نظام آموزشي را كوتاه و بلند كند و بلد نباشد در توجيه شتابزدگي و بيبرنامگي و بيمعلم ماندن كلاسهاي درس، راننده، نيروهاي خدماتي، سرايدار، دفتردار، سرباز معلم و نيروي شركتي را روانه كلاسهاي درس كند و با اعتماد به نفس بگويد، هيچ كلاسي بدون معلم نيست.
من اميدوارم او بلد نباشد هيچ سندي را بدون فراهم ساختن الزامات و بسترسازي مناسب اجرا كند. من از خدا ميخواهم، وزير بعدي آموزش و پرورش، دستگاه روابط عمومي و تريبونهاي وزارت و نشريات آن را در خدمت ترويج شخصيت خود و بزرگنمايي كارهاي معمولي قرار ندهد و بلد نباشد در يك نشريه معلمي 12 صفحهيي، به جاي مشكلات معلمان بدون رسانه، 20بار عكس خودش را چاپ كند و گفتوگوي خصوصي خود و پدر را، پشت جلد مجلهيي تخصصي با تيراژ 360هزار نسخه چاپ كند و شعور فرهنگيان را به تمسخر بگيرد.
من از شيخ حسن روحاني ميخواهم، وزير آموزش و پرورش او، هيچوقت آموزش و پرورش را مثل كف دستش نشناسد، تا بلد نباشد خودش را نظريهپرداز و مجري، ناظر و سخنگوي وزارتخانه قرار دهد و منتقدان دلسوز و كارشناسان مستقل را رقيب خود بداند.
ميخواهم وزير آموزش و پرورش بلد نباشد مديران ارشد و مياني را فقط از حلقه همشهريان و همفكران حزبي و جناحي خود انتخاب كند و تنها آنها را مشاوران و امين خود بداند. من آرزو دارم، وزير آموزش و پرورش دولت تدبير و اميد، بلد نباشد از معلمان ستايشهاي غلوآميز زباني بكند و هيچوقت هوس نكند دست آنها را بگيرد و به قله برساند و با ادبيات تبليغاتي با آنها حرف بزند.
من دوست دارم، وزير آموزش و پرورش، خداي ناكرده، اگر اتوبوس اردوي بچهها، در مسير راهيان نور، يا در راه سواحل زيباي شمال، يا مسير بازگشت از تخت جمشيد دچار حادثه شد، بلد نباشد به جاي پذيرش مسووليت فقط اظهار تاسف كند و بيانيه همدردي منتشركند. ميخواهم زبانم لال، اگر شينآبادي دوباره رخ داد و صورت نازنيني كباب شد، حتي با ادبيات متعارف هم دلش نيايد عذرخواهي كند و زود استعفا دهد و بلد نباشد افكار عمومي را به مسخره بگيرد و بلد نباشد تا قيام قيامت براي هر آنچه قرار است در آموزش و پرورش رخ دهد عذرخواهي كند.
من ميخواهم وزير آموزش و پرورش حسن روحاني، بلد نباشد با معلمان يك طرفه قرارداد اخلاقي ببندد و بلد نباشد بگويد: من با معلمها قرارداد اخلاقي بستهام كه اسم معلم را با پول نياورم.
ميخواهم وزير آموزش وپرورش بلد نباشد به جاي پاسخهاي عالمانه و مودبانه و ارائه برنامه و كارهاي انجام شده درباره وضعيت معيشتي معلمان به خبرنگارها بگويد: به كسي ربط ندارد معلمها چقدر ميگيرند و چرا كم ميگيرند !آرزو دارم وزير آموزش و پرورش آينده، بلد نباشد فرهنگ تملق و روحيه چاپلوسي را بر بدنه آموزش و پرورش حاكم كند. بلد نباشد كاري كند، مهمترين دستاورد اجلاس ميلياردي روساي آموزش و پرورش دستخط مبارك وزير شود. بلد نباشد متملق را گرامي بدارد و بر معلم منتقد سخت بگيرد.
دوست دارم وزير آموزش و پرورش اگر يكي از معلمانش به هر دليلي زنداني شد بلد نباشد در اتاقش را روي خانوادهاش كه براي استمداد نزد او آمدهاند، ببندد. من ميخواهم وزير آموزش و پرورش، اگر طرحي مثل مجتمعهاي روستايي را با وجود مخالفتهاي زياد اجرايي كرد، بلد نباشد بدون هيچ ارزيابي مستقل و مستندي آن را انقلابي در آموزش و پرورش بنامد و بلد نباشد نهادهاي تحقيقاتي و پژوهشي و نيمهمستقل مانند پژوهشگاه را مزاحم خود بداند و كمر به ادغام و حل و نابودي آن ببندد.
باور كنيد: نميدانم چرا دوست دارم وزير آموزش و پرورش يكبار هم كه شده خيلي چيزها را نداند.
http://etemadnewspaper.ir/Released/92-04-17/93.htm#244467
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۱۷ ساعت ۱۰:۵۱ ب.ظ توسط رسول پاپایی
|