پاسخی کوتاه و پایانی به دوست فرهنگی در یاداشت : وزیر اموزش و پروش ...
آموزشی و پرورشی آمده ، همبن ورود دیدگاههای ناخراش و ناهمجار سیاسی است. کدام فطرت و اندیشه پاک است که بعد از دوران وزارت آقای نجفی به این سمت منکر استیلای غول هولناک سیاست بر آموزش و پرورش باشد. و اما اقدامات دوران وزرات آقای حاج بابایی ؛!بحث ام این است که نه آنکه همه چیز درست است و اعلاء ولی اقداماتی که صورت گرفته منهای شتابزدگی در آن اقداماتی است ضروری. مگر همه ما بعنوان نیروهای بدنه این سیستم از وضع موجود راضی هستیم ؟ مگر نمی گوئیم این دستگاه عظیم فقط اعتبارات را می بلعد و بازده و برونداد مطلوبی ندارد و هزاران علامت سوال دیگر. تحول از ضرورت های این دستگاه است و منصفانه نیست که بگوئبم تحول در عرض بک سال عرض اندام کند. اگر اینگونه تصور مان باشد ما نیز بسان وزیر محترم شتابزده قضاوت کرده ایم. اما برادر عزیز بزرگوار که سری در مجالس بزرگان و در شوراهای تصمیم گیر و تصمیم ساز برای این نهاد پاک دارید ؛ از بنده به عنوان یک معلم ساده در شرق کشور و در نقطه مرزی این مملکت عزیز بشنوید که بویی که هم اکنون از مطبخ شما نیز به استشمام می رسد بوی چزغاله سیاست است و بس. مطمئن باشید با این نگاهها و شعارها و نقدهای عامه پسند این افلیج فرتوت شفایی نخواهد یافت. و قطعا شما یان مسئولید. اگر دردها را به زیبایی و با هر نبتی در دوران احتضار مسئولیت یک مسئول بیان می دارید ، بایستی درمانها را نیز منصفانه و صرفا جهت حل معضلات بیان کنید نه آنکه بقول همکار عزیزمان بفکر ماسیدن باشید. موفق باشید.
پاسخی کوتاه و پایانی به دوست فرهنگی :
با تشکر از نظر شما
گفته اید منتقد جدی ورود سیاست به عرصه آموزش و پرورش بوده اید .
به نظر شما در کدام دوره ی وزارت تا این حد سایه نه ،که خود سیاست ،بر اموزش و پرورش سنگینی کرده که بیشتر مدیران شایسته و وقوی در همه سطوح عالی میانی و صفی با غضب سیاسی خانه نشین شوند؟ و شما که منتقد جدی بود ه ایددر بیان این درد چه قدمی برداشته و چه فریادی زده اید ؟
با بیان "ضرورت تحول" نرم و اهسته از ان چه بر سر اموزش و پرورش آورده اند دفاع کرده اید !! با هم در ضرورت تحول اشتراک داریم . اما من ضرورت را با بستر سازی و ایجاد لوازم همراه می دانم و بر خلاف شما با ایجاد تحول برای این که در تاریخ ثبت شود در دوران من رخ داده و بی خیال عوارض ان برای نظام م اموزشی شدن سخت مخالفم .
شما به عنوان منتقد ، اشفتگی و طوفان زدگی در نظام اموزشی سردرگرمی والدین ومعلمان تحریف تاریخ در کتاب های درسی و برنامه های تبلیغاتی و رواج فرهنگ تملق و چاپلوسی امنیتی کردن فضای مدرسه ها را تحول می دانید اگر نه چه کرده اید ؟
این نقد های "عامه پسند وشعار ها" بقول شما حداقلی بوده که در این سال های سخت اختناق از "مطبخ" ما بقول شما بیرون امده و اندک هشداری بوده به جامعه ،که مراقب شعار ها و هیاهو ها باشید چراکه این روند به شکوفایی اموزش و منزلت معلم و رسیدن به نظام اموزشی برتر منجر نمیشود . پرسش من این است از مطبخ شما جز همراهی و تایید و روحیه سرباز بودن ، یا سکوت وانفعال و مصلحت گرایی و هرچه ان خسرو کند شیرین بود ، چه بیرون امده است ؟؟
گفته اید : "اگر دردها را به زیبایی و با هر نبتی در دوران احتضار مسئولیت یک مسئول بیان می دارید ، بایستی درمانها را نیز منصفانه و صرفا جهت حل معضلات بیان کنید نه آنکه بقول همکار عزیزمان بفکر ماسیدن باشید."
دوست فرهنگی من : به نظر می رسد بدون شناخت نسبی به قضاوت نشسته اید و همین موجب شده به اسانی و تنها با یک یا چند بار حضور در اینجا به روال مرسوم این سال ها به " اتهام زنی"برسید . در طول این سال های دشوار، هر گاه به دردی از درد های این کشتی به گل نشسته، از تغییرات کارشناسی نشده تا کشته شدن دانش اموزان در اردو ها و کباب شدن صورت نازنین شین ابادی ها و افطاری های سیاسی رسیده ام ،تلاش کرده ام با همه ندانسته هاو بی بضاعتی دانشم، درمان را هم از نگاه خود بیان کنم .با ان که رویه نشان داده :گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من البته ان چه به جایی نرسد فریاد است
راستی دوست گرامی : ما که در کنار نقد ها بسیاری از کار های خوب این دوره مانند : بهبود حقوق دفتر دار ها، بیمه طلایی ، دانشگاه فرهنگیان ، و...را هم گفته ایم . شما هم در این روز های بقول شما احتضار یک مسئول از سر رضای خدا هم که شده ،اقدامات خوب و قابل تقدیر دیگر را بیان می کردید . حداقل فایده اش این بود که دعاتیان درمورد ما سریعتر کارگر می افتاد وهدایتمان تسریع می شد .